Azizam عزیزم
عزیزم چه کردم؟ چرا رفتی از من؟بگو تا گناه خودم را بدانم
عزیزم کاسه چشمم سر آیدمیان هر دو چشمم خاک پایتاز آن ترسم که غافلانه عشق بازنشیند خال مژگانم به پایت
عزیزم چه کردم؟ چرا رفتی از من؟بگو تا گناه خودم را بدانم
مَهینم دایماً در خنده باشیدر جانم آتشی رخشنده باشیز من رفتی تو، میخوانم دعایتبه هرجایی باشی، زنده باشی
عزیزم چه کردم؟ چرا رفتی از من؟بگو تا گناه خودم را بدانم