Delkhoon - دلخون
وقتی که شب حکم شبیخون دادصحرا پُر از خون کبوتر شدتوی چشام دریای بارون وتوی گلوم بارونِ خنجر شد
از آب یادِ مبهمی دارمچون تشنه ام سیراب می میرماز مردُمِ بزدل دلم خونهاز کوفه ی دلگیر، دلگیرم
ای کاش پیش خواهرم بودمتا باز مرهم رو پَرَم میذاشتدستی بُریده، دست مظلومیگُل روی قبر مادرم میذاشت
ای کاش پیش خواهرم بودمتا باز مرهم رو پَرَم میذاشتدستی بُریده، دست مظلومیگُل روی قبر مادرم میذاشت
ایمانِ من بی وقفه رنجم دادآزاده بودم، پس جفا دیدممکر و دورنگی، ظلم و بدقولیآه، از اهل دنیا کِی وفا دیدم؟
دنیای بی ارزش، چه میدونهکی غصه داره کی دلش خونهاین درده که غمگین تر از دردهاین خونِ که قرمز تر از خونِ
حس میکنم از دور از نزدیکعطر حرم، عطر شهیدا روبیزارم از این خِیلِ ابن الوقتپَس میزنم ابن الیزیدا رو
ای کاش پیش خواهرم بودمتا باز مرهم رو پَرَم میذاشتدستی بُریده، دست مظلومیگُل روی قبر مادرم میذاشت