انتي لقبي
لقد تركني الهدوءو ذبلت الوان حياتيلا استطيع حساب الايامو لكن يبدو انها مرت سنة
هناك من يقول الفراق افضللكنه لا يدري كم هو صعبلقد ذهبت ايام حياتيصدقيني توقفت تماماانا اصرخ بصوت يهز الارض فهل سمعتي صوتيتعالي مرة اخري كي تفتحي لي عينايدع الازهار تنتشر في روحيانا انتظرك لكنهم يقولون انك لن تاتيتعالي حبيبتي و اثبتي انهم على خطأتعالي فالحب ينادينالنكتب سويا قدرنا مرة اخرىلنبدا سوياانتي لقبي
تو اسم کامل ِمن هستی !
زمان زیادی از وقتی که آرامش من رو ترک کرده گذشتهرنگ های زندگیِ من کم رنگ شدنآنقدر توانایی ندارم که روزها رو بشمارم ولی احتمالا یک سال گذشته
بعضی ها میگن که این جدایی برای بهتر شدن بودهآنها حتی نمیتونن تصور کنن که چقدر سخت بودهباور کن روزی که تو رفتیزندگی من کاملا متوقف شد
اگر من اونقدر بلند فریاد بزنم که حتی زمین بِلرزه ،صدای من رو میشنوی ؟
بیا ، بذار چشمهام دوباره باز بشنبذار گل ها در روحم پخش بشنمن منتظرت هستم ، آنها میگن تو هیچ وقت برنمی گردی....بیا ، برگرد ، عشقِ من ، ثابت کن اشتباه ِ آنهارو
بیا ، بذار عشق دوباره با ما برگرده و به یاد بیادبذار سرنوشتِ ما دوباره از نو نوشته بشهما از اونجایی که جدا شدیم دوباره شروع میکنیمتو اسم ِ کامل ِ من هستی ( لقب یا عنوان من)