گریه کن عزیزم گریه کن
گریه کن عزیزم گریه کنمادرت رو مجبور به آه کشیدن کناون به اندازه ی کافی تجربه داره که بهتر از تو بدونه
پادشاه گل همیشه بهار توی آشپزخونه بودمشغول درست کردن صبحانه برای ملکهملکه توی اتاق نشیمن بودمشغول پیانو زدن برای بچه های پادشاه
گریه کن عزیزم گریه کنمادرت رو مجبور به آه کشیدن کناون به اندازه ی کافی تجربه داره که بهتر از تو بدونهپس گریه کن عزیزم گریه کن
پادشاه توی باغ بودمشغول گل چیدن برای دوستی که اومده بود تا با هم بازی کنندملکه توی اتاق بازی بودمشغول نقاشی کشیدن برای تعطیلات بچه ها
گریه کن عزیزم گریه کنمادرت رو مجبور به آه کشیدن کناون به اندازه ی کافی تجربه داره که بهتر از تو بدونهپس گریه کن عزیزم گریه کن
دوشس کیرکلدی همیشه لبخند میزنهو دیر به مراسم صرف چای می رسهدوک مشکلاتی داشت و یه پیامکه یه پرنده ی محلی و یه زنبور عسل اون رو آوردند
گریه کن عزیزم گریه کنمادرت رو مجبور به آه کشیدن کناون به اندازه ی کافی تجربه داره که بهتر از تو بدونهپس گریه کن عزیزم گریه کن
ساعت 12 سر میز یه قرار ملاقاتهبرای احضار یه روح توی تاریکیبا صداهایی که منبع مشخصی ندارندو بخاطر بچه هاست که میخوان سرگرم بشن و بخندند
گریه کن عزیزم گریه کنمادرت رو مجبور به آه کشیدن کناون به اندازه ی کافی تجربه داره که بهتر از تو بدونهپس گریه کن عزیزم گریه کن
گریه کن عزیزم گریه کنمادرت رو مجبور به آه کشیدن کناون به اندازه ی کافی تجربه داره که بهتر از تو بدونهپس گریه کن عزیزم گریه کنگریه کن گریه کن گریه کنمادرت رو مجبور به آه کشیدن کناون به اندازه ی کافی تجربه داره که بهتر از تو بدونهپس گریه کن عزیزم گریه کن
میتونی من رو به سرزمینمادریم برگردونی؟میتونی من رو برگردونی؟
میتونی من رو به سرزمینمادریم برگردونی؟برادر میتونی من رو برگردونی؟میتونی من رو برگردونی؟
هممم میتونی من روبه سرزمین مادریم ببری؟میتونی من رو...برگردونی؟
Piangi, piccolo, piangi
Piangi, piccolo, piangi.Fa' sospirare tua madreè abbastanza grande da saperlo meglio
Il re della Calendola era in cucinaa preparare la colazione per la reginaLa regina era in salottoa suonare il piano per i figli del re
Piangi, piccolo, piangi.Fa' sospirare tua madreè abbastanza grande da saperlo meglio,quindi piangi, piccolo, piangi.
Il re era in giardino,a cogliere fiori per un amico che era venuto per suonare*La regina era nella stanza dei giochi,a dipingere quadri per le vacanze dei bambini
Piangi, piccolo, piangi.Fa' sospirare tua madreè abbastanza grande da saperlo meglio,quindi piangi, piccolo, piangi.
La duchessa di Kirkcaldy, sempre sorridentee sempre in ritardo per il tèIl duca aveva dei problemicon un messaggio al bar "L'uccello e l'ape"**
Piangi, piccolo, piangi.Fa' sospirare tua madreè abbastanza grande da saperlo meglio,quindi piangi, piccolo, piangi.
Alle 24 in punto una riunione attorno al tavoloper una seduta spiritica al buiocon voci che provengono dal nullasimulate soprattutto dai bambini, per farsi una risata
Piangi, piccolo, piangi.Fa' sospirare tua madreè abbastanza grande da saperlo meglio,quindi piangi, piccolo, piangi.
Piangi, piccolo, piangi.Fa' sospirare tua madreè abbastanza grande da saperlo meglio,quindi piangi, piccolo, piangi.Piangi, piccolo, piangi.Fa' sospirare tua madreè abbastanza grande da saperlo meglio,quindi piangi, piccolo, piangi.
Puoi riportarmi indietrolà da dove vengo?Puoi riportarmi indietro?
Puoi riportarmi indietrolà da dove vengo?Fratello, puoi riportarmi indietro?Puoi riportarmi indietro?
Mmh, puoi riportarmi indietrolà da dove vengo?Puoi riportarmiindietro?...