Charei Nadaram چاره ای ندارم
می دونم برات عجیبه ، این همه اصرار و خواهشاین همه خواستن دست هات ، بدون حتی نوازشمی دونم که خنده داره ، واسه تو گریه ی دردممی گذری از من و میری ، اما باز من بر می گردم
می دونم برات عجیبه ، من با اون همه غرورمپیش همه ی بدی هات ، چه جوری بازم صبورممی دونم واست سواله ، که چرا پیشت حقیرمدور می شی منو نبینی ، باز سراغتو می گیرم
می دونی چرا همیشه ، من بدهکار تو می شموقتی نیستی هم یه جوری ، با خیالت راضی می شممی دونی واسه چی از تو ، بد می بینم و می خندمتا نبینی گریه هامو ، هر دو چشمامو می بندم
چاره ای جز این ندارم ، آخه خون شدی تو رگهاممیمیرم اگه نباشی ، بی تو من بدجوری تنهاممی دونم یه روز می فهمی ، روزی که دنیا را گشتیمن چه جوری تو رو خواستم ، تو چه جور ازم گذشتیچاره ای جز این ندارم ، آخه خون شدی تو رگهاممیمیرم اگه نباشی ، بی تو من بدجوری تنهام
می دونم یه روز می فهمی ، روزی که دنیا رو گشتی
من چه جوری تو رو خواستم ، تو چه جور ازم گذشتی