Mesl Hichkas
به نابودى کشونديم تا بدونم ، همه بود و نبود من تو بودى
بدونم هرچى باشم، بي تو هيچم ، بدونم فرصت بودن تو بودى
همه دنيا بخواد و تو بگي نه ،نخواد و تو بگى آره ، تمومه
همين که اول و آخر تو هستى ، به محتاج تو ، محتاجى حرومه
پريشون چه چيزا که نبودم ، ديگه ميخوام پريشون تو باشم
تويى که زندگيمو آبرومو ، بايد هر لحظه مديون تو باشم
فقط تو مى تونى کاري کني که، دلم از اين همه حسرت جدا شه
به تنهايى ات قسم تنهاى تنهام ، اگه دستم تو دست تو نباشه
تو همیشه هستی اما ، این منم که از تو دورم
من که بی خورشید چشمات ، مثل ماه ِ سوت و کورم
نمیخوام وقتی تو هستی ، آدم ِ آدمکا شم
چرا عادتم تو باشی ، میخوام عاشق تو باشم
تازه فهمیدم به جز تو ، حرف ِ هیچ کی خوندنی نیست
آدما میان و میرن ، هیچ کی جز تو موندنی نیست