Manuel Carrasco "Habla" letra

Traducción al:enfatr

Habla

hablaNo te quedes sin vozPuedes tener la solucionTe lo digo a ti, mi voz calladaY quieras dormir puedes gritarDentro estallo el corazóno Fuera no se entera ni DiosSentimientos que se van quedando en el silencio derrotadosPalabras sin fe, sin libertad

Yo quiero sentir el alma en mi vozDecir lo que al viento le conté si en mí se quedóSentir que mi sangre rompe los silenciosCuando son las dudas,las heridasque no cierra los miedos por dentro

Tengo tantas cosas que darEl tiempo nunca espera, se vaPara ti de mí con la tristeza acostumbrada de otros tiempospor que crees sufrir, puedes gritar

Yo quiero sentir el alma en mi vozdecir lo que al viento le conté en mi se quedóSentir que mi sangre rompe los silenciosCuando son las dudas las heridasQue nos cierra los miedos por dentro

Por que esperar sin más venir sin afrontarbarriendo escondiendo todo el malbajo los suspiros sin sanar

Yo voy a sentír el alma en mi vozdecir lo que al viento le conté y en mi se quedóSentir que mi sangre rompe los silencioscuando son las dudas las heridasque nos cierra los miedos por dentro

Habla, no te quedes sin voz

حرف بزن

حرف بزنبی صدا نمانمی تونی راه حلی داشته باشیمن اون رو به تو می گم، صدای سکوت منو وقتی خواستی بخوابی می تونی فریاد بزنی

درون قلب سوزانیا بیرون جایی که هیچ خدایی به آن وارد نشدهاحساساتی که درون سکوت مغلوب مانده اندکلمات بدون ایمان و اعتقاد ، بدون آزادی

می خواهم روح را در صدایم احساس کنمبرای گفتن آنچه را که باد به او گفته اگر درون من مانده باشدبرای احساسی که خون من سکوت آن را شکستهزمانی که هستند تردید ها ، زخم هابیرون نکن ترس های درونت را

برای بخشیدن چیزهای بسیاری دارمزمان هرگز منتظر نمی ماند ،می رودبرای تو از من با دلتنگی عادی از زمانهای دیگربه خاطر اینکه تصور می کنی رنج دیده ای ،می تونی فریاد بزنی

می خواهم روح را در صدایم احساس کنمبرای گفتن آنچه را که باد به او گفته اگر درون من مانده باشدبرای احساسی که خون من سکوت آن را شکستهزمانی که هستند تردید ها ، زخم هابیرون نکن ترس های درونت را

برای اینکه انتظار نداشته باش بدون مواجهه شدن چیزی به وجود بیایدجارو همه پلیدی ها را پاک می کندتحت آه وحسرت بدون التیام درد

می خواهم روح را در صدایم احساس کنمبرای گفتن آنچه را که باد به او گفته اگر درون من مانده باشدبرای احساسی که خون من سکوت آن را شکستهزمانی که هستند تردید ها ، زخم هابیرون نکن ترس های درونت را

حرف بزن، بی صدا نمان

Aquí se puede encontrar la letra de la canción Habla de Manuel Carrasco. O la letra del poema Habla. Manuel Carrasco Habla texto.