Miveh mamnooe
می*شه خدا رو حس کردتو لحظه*های سادهتو اضطراب ِ عشق*وگناه ِ بی*اراده
بي عشق عمر ِ آدمبي اعتقاد ميرههفتاد سال عبادتیک شب به باد میرهیک شب به باد میره
وقتی که عشق آخرتصمیمش*و بگیرهکاری نداره زودهیا حتی خیلی دیره
ترسیده بودم از عشقعاشق*تر از همیشههر چی محال میشدبا عشق داره میشهانگار داره میشه
عاشق نباشه آدمحتی خدا غریبه*ساز لحظه*های حواهوا می*مونه و بس………………(without love you would just be alive but you would not truly live, you would not be human)
نترس اگه دل ِ تواز خواب ِ کهنه پاشهشاید خدا قصه تواز نو نوشته باشه
وقتی که عشق آخرتصمیمش*و بگیرهکاری نداره زودهیا حتی خیلی دیره
ترسیده بودم از عشقعاشق*تر از همیشههر چی محال میشدبا عشق داره میشهانگار داره میشه