Amire Bi Gazand - امیر بیگزند
عجب سروی، عجب ماهی، عجب یاقوت و مرجانیعجب جسمی، عجب عقلی، عجب عشقی، عجب جانی
عجب لطف بهاری تو، عجب میر شکاری تودران غمزه چه داری تو؟ به زیر لب چه میخوانی؟
عجب حلوای قندی تو، امیر بیگزندی توعجب ماه بلندی تو، که گردون را بگردانی
تویی کامل منم ناقص، تویی خالص منم مخلصتویی سور و منم راقص، من اسفل تو معلایی
عجب حلوای قندی تو، امیر بیگزندی توعجب ماه بلندی تو، که گردون را بگردانی
به هر چیزی که آسیبی کنی، آن چیز جان گیردچنان گردد که از عشقش بخیزد صد پریشانی
مروح کن دل و جان را، دل تنگ پریشان راگلستان ساز زندان را، برین ارواح زندانی
عجب حلوای قندی تو، امیر بیگزندی توعجب ماه بلندی تو، که گردون را بگردانی