Gharibe Madar - غریب مادر
ناله ز درد هجران وای از غم جداییفکر وداع باید از روز آشنایی
با من بمان برادر طاقت نمانده دیگرباور نمی کنم من شد موسم جدایی
گوید غریب مادر ! ای یادگار حیدرفردا بریده حنجر در دشت کربلاییدر دشت کربلایی
وای از شب فراق و اندوه بی تو ماندندل کندن از تو دلبر دارد چه ماجرایی
ای نازنین گل من گفتی بمانم امابا دیدن تو گردد مرغ دلم هوایی
گر شام هجر و دوری هرگز سحر نداردماه تو در شب دل دارد چه دلربایی
کرب و بلایت امشب بوی مدینه داردهمراه عطر نرگس خواند مرا ندایی