Shekar (Deltangam)
وقتی رسید آهو هنوز نفس داشتداشت هنوزم بره هاشو می لیسیدوقتی رسید قلبی هنوز تپش داشتاما اونم چشمه ای بود که خشکیدوقتی رسید آهو هنوز نفس داشتداشت هنوزم بره هاشو می لیسید
دلتنگم دلتنگم دلتنگ از این بیداددلتنگم دلتنگم دلتنگ از این صیاد
گدار بالای کوه پناه جون قوچهتفنگ تو میغره که زندگی چه پوچهگدار بالای کوه پناه جون قوچهتفنگ تو میغره که زندگی چه پوچه
دلتنگم دلتنگم دلتنگ از این بیداددلتنگم دلتنگم دلتنگ از این صیاد
اینو میگن جنگ بدون اعلانجنگی که هیچ قاعده ای ندارهاینو میگن جدال نابرابرجدالی که فایده ای ندارهیک نفر از دشت بدون آهومیگفت تو غم روی دلم گذاشتیمن نمیخوام دشتارو خشک و خالیعاشق اون آهو بودم که کشتی
دلتنگم دلتنگم دلتنگ از این بیداددلتنگم دلتنگم دلتنگ از این صیاددلتنگم دلتنگم دلتنگ از این بیداد