fasle tazeh
فصل تازه
نگاه کن من چه بی پروا چه بی پروابه مرز قصه های کهنه می تازمنگاه کن با چه سر سختی توی این سرمابرای عشق یه فصل تازه می سازمیه فصل پاک یه فصل امن و بی وحشت برای توکه یک گلبرگ زود رنجییه فصل گرم و راحت زیر پوست منبرای تو که با ارزش ترین گنجینگاه کن من به عشق تو چه لیلا وارتن یخ بسته ی پروازو می بوسمبیا گرم کن منو با سرخی رگ هاتمن اون رگ های پر آوازو می بوسمتو رو میبوسم ای پاکیزه ی عریانتو پاکیزه مثل مخمل قرآنطلوع کن من حرارت از تو می گیرمظهور کن من شهامت از تو می گیرمبیا هیچ کس مثل من و تو عاشق نیستمثل ما عاشق و همسایه و همدمبیا از شیشه ی سخت و بلند عشقمثل ارابه ی نور رد بشیم باهمنگاه کن من چه شبنم وار چه شبنم واربه استقبال دستای خزون میرمهراسم نیست از این سرمای ویرانگربرای تو من عاشقانه میمیرم