في الكام يوم اللي فاتوا قالة قلبي يعيش حياتهمن غيرى أنا بس ليهمعقول يرضاها ليّا يجى يوم الليل علياومايبقاش جانبى فيهلو فى حاجة ناويها لية ماقالش عليهالو نسينى خلاص ساعتها ياناسحروح أنا فيهاأنا ماستنيتش منه يبعدنى عنهويعيش لناس تانيينمع مين أنا هنسى تعبى لو راح ياقلبىوهقول حبيبى لمينعامل أية ودلوقتى فينه لو شافنى فى يوم بعينهيومها ما أصعب عليهقلبى من بعده خايفأصلة مجرب وعارف البعد بيعمل أيه
تو چند روز گذشته قلبم تصمیم گرفتبه زندگیش به نحو احسن ادامه بدهاما چرا بدون من؟ممکنه راضی بشه امروزم شب شهو اون کنارم نباشه!اگه چیزی تو ذهنشه چرا باهام درمیان نمیگذاره؟ای مردم اگه فراموشم کردهتحملشو ندارمانتظارشو نداشتم که ازم دور شهو با غیر من بمونهاگه اون بره ،با کی میتونم درد و رنجمو فراموش کنم؟و عشقم به چه کسی تعلق خواهد داشت؟الان داره چیکار میکنه ؟اون کجاست؟اگه با چشماش میدید الان تو چه حالیم!مطمئنم خیلی عذاب آور بود براشقلبم بعد اون از عاشقی میترسهچون قبلا عشقو امتحان کرده ومیدونه فاصله با عشق چی میکنه.